موافقات حضرت عمر(رض)
حضرت عمر (رض)در زمینه اخلاق مردم و نوع برخورد با کفار و با منافقین ،طرح هایی را به پیامبر (ص)پیشنهاد می کند و تقاضاهایی را به او عرضه میدارد که بعد از مدتی _کم یا زیاد_ پاسخ مثبت ان ها نه در زمین بلکه از اسمان بصورت وحی فرود می اید و به موافقات عمر (رض) در بین مردم معروف می شوند .انچه مورد اتفاق همه دانشمندان اسلامی است به قرار زیر می باشد:
1.دعای حضرت فاروق(رض) درباره تحریم شراب(خمر):روزی حضرت فاروق(رض) با نهایت تضرع و زاری به بارگاه خداوند التماس و دعا کردو چنین گفت: اللهم بین لنا فی الخمر بیاناً شافیاً خداوندا بیان فرما برای ما مسئله شراب را بطوریکه واضح و تسلی بخش باشد.
بعد از دعای حضرت فاروق(رض) ایه 90 از سوره مائده نازل شد وطی ان خداوند چنین فرمود:« یا ایها الذین امنوا انما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون » «ای مومنان همانا شراب و قمار و نشانه های معبودان باطل و تیرهای فال پلیدند. پس از این کارها دوری کنید شاید رستگار شوید»
2.تایید رای حضرت عمر (رض) درباره عدم ازادی اسیران بدر بخاطر جلوگیری از جنگ در اینده از طرف قریش بر ضر مسلمانان.
3.تایید رای حضرت عمر (رض) درباره حجاب: حضرت معتقد بودند که زنها بدون داشتن کاری واجب و بدون حجاب نباید از خانه خارج شوند و در این باره تقاضاهایی از پیامبر کرد بعد از مدتی ایات مربوط به حجاب بر پیامبر نازل شد.
4.تایید پیشنهاد حضرت فاروق(رض) درباره مقام ابراهیم(ع):حضرت عمر(رض)بعد از انکه پیامبر (ص) مقام ابراهیم و هم چنین جای پای حضرت ابراهیم را در روی حجر الاسود به انها نشان داد،بی قرار گشت و عرض کرد :ای رسول خدا دلم می خواهد دو رکعت نفل بطور شکرانه در مقام ابراهیم بجا بیاورم،و خداوند رای او را تصدیق می کند.
5.دعای حضرت فاروق (رض)درباره کسب اجازه ورود به اتاق پدر و مادر: روزی حضرت عمر (رض)در خانه اش استراحت می کرد که ناگهان غلام پیامبر (ص)وارد خانه اش شد و پیغام داد که پیامبر (ص) ترا خواسته است. حضرت فاروق تمنا کرد که کاش خداوند خادمان را از وارد شدن ناگهانی و بدون اجازه در اوقات مخصوص ممنوع سازد. خداند غلامان و کنیزان و کودکان را در سه وقت مخصوص از وارد شدن بدون اجازه به اتاق پدر و مادر ممنوع کرد1.پیش از نماز فجر2.وقت نیمروز که برای استراحت ،لباس را از تن می کنند.3.بعد از نماز عشاء
6.تایید منطق قاطع فاروق در رد افترا به حضرت ام المومنین حضرت عایشه (رض) هنگامی که پیامبر اکرم (ص) از حضرت فاروق (رض) درباره افک مشاوره خواست ،حضرت فاروق (رض) در جواب عرض کرد ای رسول خدا چه کسی عایشه را در نکاحت اورده است، ان حضرت فرمود خداوند، حضرت فاروق (رض) گفت :«هذا بهتان عظیم »این تهمتی بزرگ است و خداوند نه تنها رای حضرت عمر (رض) را تایید کرد ،بلکه حتی جمله «هذا بهتان عظیم » را نیز جز وحی قرار داد. وچه منزلتی از این بالاتر.
سه فعالیت مهم حضرت عمر (رض) در دوران حیات پیامبر (ص)
1.اشکار کردن دعوت اسلامی و فرق گذاشتن میان اسلام و بت پرستی
2.هجرت
3.شرکت در جنگ های پیامبر(ص)
1.اشکار کردن دعوت اسلامی و فرق گذاشتن میان اسلام و بت پرستی
عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار
حضرت عمر (رض) در سال پنجم یا ششم بعثت بدین اسلام مشرف شد و چون عده مسلمانان در ان هنگام چهل مرد و یازده زن و به قول برخی دیگر چهل وپنج مرد و بیست ویک زن چمعا شصت نفر بودند .جرات نداشتند در مسجد الحرام عبادت کنند و دیگران را به اسلام دعوت نماییند .حضرت عمر (رض) بعد از مسلمان شدن به پیامبر (ص)عرض کرد که یا رسول الله چرا دین خود را پنهان می کنیم و حال انکه ما بر حقیم ؟ پیامبر (ص) میفرماید عده ما کم است و نمی توانیم از خود دفاع کنیم .
حضرت عمر(رض)بعد از این د رخواست به کلیه مجالسی که در دوران جاهلیت رفته بود رفته و ایمان خود را اعلام می کند و دوستان قدیم خود را به اسلام دعوت کرده سپس به نزد پیامبر (ص)میرود و عرض میکند ای رسول خدا قسم به خدا نماند مجلسی که قبلا در حال کفر در ان نشسته بودم مگر اینکه به انجا رفتم و اسلام خود را برای اهل مجلس اظهار و اشکار ساختم .
به همین خاطر پیامبر (ص) با اصرار زیاد حضرت عمر (رض) بین دو صف از مسلمین قرار میگیرد در حالیکه حضرت عمر (رض) در سمت راستش و حضرت حمزه(رض)در سمت چپش بطرف بیت الله الحرام حرکت می نمایند و پس از ان رو به کعبه ایستاده نماز ظهر را می خوانند و مشرکین از هیبت حضرت عمر (رض) مرد بزرگ بنی عدی و از شوکت حضرت حمزه(رض) شجاع بزرگ بنی هاشم جرأت نکردند مانع طوافشان شده یا جلوی نمازشان را بگیرند یا اقلاً اعتراض کنند.
اینجا بود که حضرت عمر (رض) این کلمه تاریخی خود را با صدایی رسا بر زبان اورده گفت:لانعبد الله سراً بعد الیوم یعنی پس از امروز دیگر هرگز خدا را تنها در پنهانی نمی پرستیم . بعد از این واقعه عظیم که فرق اسلام با بت پرستی کاملا اشکار شد . از انروز به بعد مسلمانان ازادانه در کنار کعبه عبادات و شعائر دینی خود را انجام می دادند و اشکارا دیگران را به دین اسلام دعوت میکردند و کفه ترازو کاملاً به نفع مسلمانان سنگین شد.
2.هجرت
حضرت فاروق (رض) در شرایطی که تنها خودش مسئول کارهای خودش می باشد به منظور هجرت به صحن مسجد الحرام رفته بعد از طواف در مقام ابراهیم (ع) دو رکعت نماز خوانده و بطور علنی راه هجرت را در پیش میگیرد.به دسته هایی که او را نظاره می کنند می گوید من اشکارا از این شهر خارج میشوم و بسوی برادرانم در مدینه هجرت میکنم ،اگر کسی می خواهد فرزندش بی پدر و مادرش در سوگش بنشیند مرا تعقیب کند .حضرت فاروق(رض) بعد از خروج از مسجد الحرام به میعادگاهی می شتابد که قبلاًقرار گذاشته انجا با عیاش بن ربیعه و عشام بن عاصی ملاقات کند و سه نفری طبق قرار قبلی که اگر یکی از انها حاضر نشد دیگران بروند ،راه مدینه راپیش میگیرند و خود را به قبا در 12 کیلومتری مدینه رسانده در انجا منتظر قدوم مبارک پیامبر(ص) می مانند و بعد از رسیدن ان حضرت در دوشنبه 12 ربیع الاول وپنج روز اقامت در قبا و پی ریزی مسجد قبا و برگزاری اولین نماز جمعه در انجا همراه پیامبر (ص) به مدینه میروند .
3.شرکت در جنگ های پیامبر(ص)
حضرت فاروق(رض) در کلیه جنگ های پیامبر (ص) شرکت داشته است. انحضرت همیشه سعی میکرد که حضرت عمر (رض)را از خود جدا نکند تا از جرات و حسن تدبیر او استفاده کند. در جنگ بدر حضرت عمر (رض) فعالانه شرکت کرد. در جنگ احد تاکتیک نظامی حضرت عمر (رض) بود که با دور زدن سپاه مشرکین ان چنان بر سر انان تاخت که دشمن را نه تنها از ادامه جنگ منصرف کرد ،بلکه انان را وادار به فرار کردو خالد بن ولید این اعجوبه نظامی را به قبول شکست تاکتیکیش وادار ساخت.در جنگ حنین نیز حضرت عمر (رض)با رساندن خود به پیامبر (ص) با یک صف فولادین از جهادگران اسلام جنگجویانه هوازن را به شکست کشانید.حضرت فاروق(رض) یکی از صدها صحابی پیامبر اسلام بود که در بیعت مرگ یا بیعت رضوانی با پیامبر اسلام بیعت کرد.این بیعت در پی شایعه بشهادت رسانیدن حضرت عثمان (رض) در جریان مذاکراتی با قریش که به صلح انجامید انجام گرفت، وطی ان صدها صحابی عالیقدر پیامبر(ص) سر جنگیدن تا اخرین نفس برای ازادی بیت الله الحرام از چنگال مشرکین سوگند یاد کردند. حضرت فاروق (رض) کارنامه خود را این چنین خلاصه کرده است.
الف: در خدمت پیامبر خدا شمشیر کشیده ای بودم که تا مرا بغلاف نمی کشید ،واز کاری منع نمی فرمود،بهر نقطه ای نشانم میداد، نشانه می رفتم .
ب:در خدمت پیامبر (ص) برده و غلام و گارد محافظ او بودم.